اگر درگیر شراکت فرد فعال و منفعل هستید که در آن یکی از شما همیشه در حال فعالیت و تلاش است، اما شریک دیگرتان منفعلانه و بدون درگیری خاص در حاشیه قرار دارد، این مقاله دقیقاً برای شما نوشته شده است.
این نوع تفاوت در سطح فعالیت شرکا که در شراکت فرد فعال و منفعل بسیار رایج است، میتواند مشکلاتی مثل احساس بیعدالتی، کاهش انگیزه یا حتی بروز تعارض ایجاد کند. اما خبر خوب این است که با شناسایی دلایل این رفتارها و استفاده از راهحلهای کاربردی، میتوانید این تفاوتها را به فرصت تبدیل کنید و شراکت فرد فعال و منفعل خود را به تعادل برسانید.
در ادامه، با هم بررسی میکنیم که چرا چنین تفاوتهایی در شراکت فرد فعال و منفعل پیش میآید، چه چالشهایی ایجاد میکند و چگونه میتوانید این نوع شراکت را به سمت موفقیت هدایت کنید.
تعریف ویژگیهای شریک فعال و شریک منفعل
در هر شراکتی، ممکن است نقشها و میزان مشارکت هر شریک متفاوت باشد. در اینجا میخواهیم دقیقتر به دو نوع شخصیت اصلی در شراکت بپردازیم: شریک فعال و شریک منفعل. شناخت این دو نقش میتواند در تصمیمگیریهای مربوط به مشاوره کسب و کار بسیار مؤثر باشد، چرا که نوع شراکت تأثیر مستقیمی بر ساختار، مسئولیتها و موفقیت کلی کسبوکار دارد. درواقع، اینجا به سراغ بررسی شراکت فرد فعال و منفعل میرویم.
شریک فعال کیست؟
شریک فعال کسی است که:
- تمام وقت و انرژی خود را برای رشد شراکت صرف میکند.
- در برنامهریزی، تصمیمگیری و اجرای وظایف، نقشی کلیدی ایفا میکند.
- معمولاً بیشتر از شریک منفعل درگیر جزئیات روزمره کسبوکار است.
- اغلب ایدهپردازی میکند و مسئولیتهای بیشتری را به عهده میگیرد.
ویژگیهای بارز شریک فعال:
- تعهد بالا به موفقیت شراکت.
- تمایل به هدایت و مدیریت امور.
- گاهی اوقات ممکن است از حجم زیاد مسئولیتها خسته شود.
شریک منفعل کیست؟
شریک منفعل کسی است که:
- مشارکت کمتری در وظایف اجرایی یا تصمیمگیریها دارد.
- ممکن است به دلایل مختلف (مانند کمبود زمان، تجربه یا علاقه) نقش کمرنگتری در شراکت داشته باشد.
- گاهی اوقات بیشتر نقش نظارهگر یا پشتیبان را ایفا میکند.
ویژگیهای بارز شریک منفعل:
- کمبود علاقه یا انگیزه در درگیر شدن با مسائل روزمره.
- وابستگی بیشتر به شریک فعال برای پیشبرد امور.
- ممکن است احساس کند نقش او کماهمیت است.
تفاوت کلیدی بین این دو شریک:
- سطح مشارکت: شریک فعال در تمامی مراحل حضور دارد، در حالی که شریک منفعل به مشارکت محدود بسنده میکند.
- احساس مسئولیت: شریک فعال معمولاً احساس میکند که بار اصلی شراکت بر دوش اوست، در حالی که شریک منفعل ترجیح میدهد نقش پشتیبانی داشته باشد.
- میزان تأثیرگذاری: شریک فعال بهعنوان موتور محرک شراکت عمل میکند، اما شریک منفعل میتواند در مواردی به دلیل کمکاری یا بیتوجهی، روند رشد شراکت را کند کند.
این تفاوتها اگر بهدرستی مدیریت نشوند، میتوانند به چالشهایی منجر شوند که بنیان شراکت فرد فعال و منفعل را به خطر بیندازند. در چنین شرایطی، نداشتن درک متقابل و نبود مدیریت صحیح، باعث تعمیق فاصله بین شرکا خواهد شد.
شراکت فرد فعال و منفعل نیازمند نگاهی آگاهانه، گفتگوهای شفاف و بازتعریف نقشهاست تا تعادل در همکاری حفظ شود. در بخش بعدی، به بررسی چالشهایی میپردازیم که از این تفاوت در سطح مشارکت و نقشآفرینی در شراکت فرد فعال و منفعل ناشی میشوند.
چالشهای ناشی از تفاوت در سطح فعالیت شرکا
وقتی یکی از شرکا تمام انرژی و وقت خود را برای پیشبرد شراکت صرف میکند و دیگری ترجیح میدهد در حاشیه باقی بماند، این تفاوت در سطح فعالیت میتواند به چالشهایی جدی تبدیل شود. یکی از راههای مدیریت این اختلافات، بهرهگیری از مشاوره منابع انسانی است که میتواند به تنظیم روابط، نقشها و انتظارات میان شرکا کمک کند. در این بخش، رایجترین مشکلاتی را که از این تفاوت ناشی میشود، بررسی میکنیم.
۱. احساس بیعدالتی در بار کاری
- مشکل:
شریک فعال ممکن است احساس کند که همه مسئولیتها بر دوش اوست، در حالی که شریک منفعل سهم مساوی از سود دریافت میکند. این احساس میتواند به تدریج به کاهش انگیزه و نارضایتی منجر شود. - مثال:
فرض کنید یکی از شرکا بیشتر زمان خود را صرف مدیریت پروژهها و مذاکره با مشتریان میکند، در حالی که شریک دیگر فقط در جلسات حضور دارد و کار خاصی انجام نمیدهد.
۲. کاهش اعتماد و ایجاد فاصله در شراکت
- مشکل:
شریک فعال ممکن است شریک منفعل را غیرمتعهد ببیند و به او اعتماد نکند. از طرف دیگر، شریک منفعل ممکن است احساس کند که از جریان اصلی شراکت کنار گذاشته شده است. این شرایط میتواند فاصلهای میان شرکا ایجاد کند. - مثال:
شریک فعال در غیاب شریک منفعل، تصمیماتی میگیرد که ممکن است مورد تأیید او نباشد، و این موضوع باعث ایجاد سوءتفاهم و بیاعتمادی میشود.
۳. تصمیمگیری یکطرفه از طرف شریک فعال
- مشکل:
شریک فعال، به دلیل درگیری بیشتر در مسائل اجرایی و مدیریتی، ممکن است تصمیماتی را به تنهایی بگیرد، بدون اینکه نظر شریک منفعل را بپرسد. - پیامد:
شریک منفعل احساس کنار گذاشته شدن میکند و به تدریج نقش خود را در شراکت کمرنگتر میبیند.
۴. کاهش بهرهوری و کندی رشد کسبوکار
- مشکل:
وقتی تنها یک نفر فعالانه درگیر کارهاست، تمام فشار کاری بر دوش اوست و این شرایط میتواند باعث کاهش بهرهوری و کند شدن روند رشد شود. - مثال:
شریک فعال مجبور است هم وظایف اجرایی را انجام دهد و هم مسئولیتهای استراتژیک را بر عهده بگیرد که به مرور زمان به خستگی و کاهش کیفیت کار منجر میشود.
۵. افزایش فشار روانی و خستگی شریک فعال
- مشکل:
شریک فعال، به دلیل تحمل بار بیشتر مسئولیتها، ممکن است دچار فرسودگی شغلی شود. این فشار روانی میتواند باعث شود که او از شراکت ناامید شود یا حتی به فکر خروج از شراکت بیفتد. - مثال:
شریکی که دائماً باید مشکلات مالی، مشتریان و برنامهریزی را مدیریت کند، ممکن است احساس کند که شریک منفعل به اندازه کافی از او حمایت نمیکند.
این چالشها تنها زمانی قابل حل هستند که هر دو طرف بتوانند دلایل تفاوت در سطح فعالیت خود را درک کرده و برای ایجاد تعادل در شراکت فرد فعال و منفعل تلاش کنند. اگر درگیر شراکت فرد فعال و منفعل هستید، شناخت دقیق این چالشها اولین گام در مسیر حل آنهاست.
در ادامه، به بررسی دلایل رفتار منفعلانه شریک منفعل خواهیم پرداخت تا بتوانیم ریشههای اصلی مشکلات رایج در شراکت فرد فعال و منفعل را بهتر بشناسیم و راهکارهای مؤثرتری ارائه دهیم.
دلایل رفتار منفعلانه شریک منفعل
برای مدیریت یک شراکت موفق، درک دلایل رفتار منفعلانه شریک منفعل بسیار مهم است. این رفتارها همیشه به تنبلی یا بیتعهدی ربط ندارند و میتوانند ناشی از عوامل مختلفی باشند که گاهی حتی شریک منفعل هم از آنها آگاه نیست. استفاده از ابزارهایی مانند فرم های اداری میتواند به ساختاردهی بهتر روابط کاری و شفافسازی وظایف کمک کند. در این بخش، رایجترین دلایل این نوع رفتارها را در چارچوب شراکت فرد فعال و منفعل بررسی میکنیم:
۱. کمبود علاقه یا انگیزه
• توضیح:
شریک منفعل ممکن است از ابتدا به حوزه فعالیت شراکت علاقهمند نباشد یا به مرور زمان انگیزه خود را از دست داده باشد.
• علت:
این وضعیت اغلب زمانی رخ میدهد که شریک منفعل صرفاً بهدلیل منافع مالی وارد شراکت شده باشد و تعهد کافی به پیشرفت شراکت نداشته باشد.
• نشانهها:
- عدم حضور در جلسات یا مشارکت کم.
- بیتفاوتی نسبت به نتایج کسبوکار.
۲. عدم مهارت یا تجربه کافی
• توضیح:
شریک منفعل ممکن است احساس کند که دانش یا تجربه لازم برای مشارکت فعال را ندارد و به همین دلیل ترجیح میدهد در حاشیه بماند.
• علت:
عدم آگاهی از وظایف یا ناتوانی در انجام آنها میتواند باعث کاهش اعتمادبهنفس شود.
• نشانهها:
- اجتناب از پذیرفتن مسئولیتهای جدید.
- تکیه بیشازحد به شریک فعال برای انجام کارها.
۳. اعتماد بیش از حد به شریک فعال
• توضیح:
برخی شرکا ممکن است به شریک فعال خود بیشازحد اعتماد داشته باشند و تصور کنند که او بهتنهایی قادر به مدیریت همه چیز است.
• علت:
این رفتار معمولاً زمانی اتفاق میافتد که شریک فعال تواناییهای مدیریتی قوی دارد و شریک منفعل احساس میکند که دخالت او ضروری نیست.
• نشانهها:
- واگذاری تمام تصمیمات به شریک فعال.
- عدم پیگیری فعالیتهای شراکت.
۴. ترس از مسئولیتپذیری
• توضیح:
برخی افراد از پذیرفتن مسئولیتهای سنگین دوری میکنند و ترجیح میدهند تا جای ممکن در حاشیه بمانند.
• علت:
این ترس میتواند ناشی از عدم اعتمادبهنفس یا ترس از شکست باشد.
• نشانهها:
- واکنش منفی به درخواست وظایف جدید.
- تلاش برای کاهش انتظارات از نقش خود.
۵. تمرکز بر منافع شخصی بهجای منافع شراکت
• توضیح:
شریک منفعل ممکن است فقط به منافع مالی یا کوتاهمدت خود توجه کند و به پیشرفت شراکت اهمیت ندهد.
• علت:
عدم همسویی اهداف شرکا یا عدم احساس تعلق به شراکت.
• نشانهها:
- تمایل به برداشت سود بدون توجه به تلاش برای رشد شراکت.
- مشارکت حداقلی در امور روزمره.
۶. سوءمدیریت در تقسیم وظایف
• توضیح:
گاهی شریک منفعل بهدلیل نداشتن نقش مشخص یا شفاف در شراکت، نمیداند که چگونه باید مشارکت کند.
• علت:
نبود تقسیم وظایف شفاف یا نداشتن قرارداد روشن.
• نشانهها:
- ابهام در نقشها.
- سردرگمی در انجام وظایف.
نتیجهگیری این بخش:
رفتار منفعلانه شریک منفعل همیشه از روی قصد یا بیتعهدی نیست. این رفتارها ممکن است ناشی از کمبود مهارت، نبود علاقه، یا حتی سوءمدیریت باشد. شناخت این دلایل اولین قدم برای حل چالشهای شراکت است. اگر شراکت شما از نوع شراکت فرد فعال و منفعل است، این تحلیل میتواند مسیر بهتری برای مدیریت آن پیش رویتان بگذارد.
در بخش بعدی، به ارائه راهکارهای عملی برای برقراری تعادل در شراکت میپردازیم تا بتوانید این چالشها را مدیریت کنید.
راهکارهای عملی برای برقراری تعادل در شراکت
پس از بررسی چالشها و دلایل رفتار منفعلانه، اکنون زمان آن رسیده است که به سراغ راهکارهایی برویم که میتوانند تفاوت در سطح مشارکت را در شراکت فرد فعال و منفعل به تعادل برسانند. این راهکارها بهگونهای طراحی شدهاند که نهتنها موجب تقویت رابطه میان شرکا میشوند، بلکه به هر دو طرف کمک میکنند نقشی متعادل و مؤثر در مسیر رشد شراکت ایفا کنند.
اگر شما نیز با شراکت فرد فعال و منفعل مواجه هستید، این بخش از مقاله میتواند مهمترین ابزار برای ایجاد تغییر و بازسازی تعادل در همکاریتان باشد.
۱. تقسیم دقیق وظایف و مسئولیتها
• چرا مهم است؟
بسیاری از چالشهای شراکت به دلیل نبود شفافیت در تقسیم وظایف ایجاد میشود. وقتی هر شریک بداند چه مسئولیتی دارد، احتمال تنش کاهش مییابد.
• چگونه انجام دهیم؟
- همه وظایف و نقشها را بهصورت مکتوب مشخص کنید.
- نقشها را بر اساس تواناییها و علایق هر شریک تعریف کنید.
- از ابزارهای مدیریت پروژه مانند Trello یا Asana برای پیگیری وظایف استفاده کنید.
• مثال عملی:
اگر یکی از شرکا در بازاریابی مهارت دارد و دیگری در مدیریت مالی، مسئولیتها را بر اساس این تواناییها تقسیم کنید.
۲. بازنگری در سهم سود بر اساس میزان مشارکت
• چرا مهم است؟
تقسیم مساوی سود زمانی که بار کاری نامتعادل است، میتواند حس بیعدالتی ایجاد کند.
• چگونه انجام دهیم؟
- معیارهایی برای ارزیابی مشارکت هر شریک تعریف کنید (مانند زمان صرفشده یا دستاوردها).
- سهم سود را بر اساس ارزش افزودهای که هر شریک به شراکت اضافه میکند تعیین کنید.
- درباره این تغییرات بهصورت شفاف و دوستانه مذاکره کنید.
• مثال عملی:
اگر شریک فعال زمان بیشتری برای مدیریت پروژهها صرف میکند، میتوانید درصد بیشتری از سود را به او اختصاص دهید.
۳. ایجاد فرصتهای یادگیری و توسعه مهارتها
• چرا مهم است؟
شریک منفعل گاهی به دلیل کمبود مهارت یا اعتمادبهنفس درگیر نمیشود. با آموزش و حمایت میتوانید او را فعالتر کنید.
• چگونه انجام دهیم؟
- دورههای آموزشی مرتبط با کسبوکار را برای شریک منفعل پیشنهاد دهید.
- جلسات مشاوره یا mentoring برگزار کنید تا او با وظایف و مسئولیتها راحتتر آشنا شود.
- وظایف سادهتر را در ابتدا به او واگذار کنید تا اعتمادبهنفس پیدا کند.
• مثال عملی:
اگر شریک منفعل در مهارتهای مذاکره ضعف دارد، میتوانید او را به دورههای آموزش فروش بفرستید.
۴. تقویت ارتباطات و برگزاری جلسات منظم
• چرا مهم است؟
گاهی شریک منفعل به این دلیل درگیر نمیشود که احساس میکند صدایش شنیده نمیشود.
• چگونه انجام دهیم؟
- جلسات هفتگی یا ماهانه برگزار کنید تا هر دو شریک نظرات و ایدههای خود را مطرح کنند.
- در هر جلسه، گزارش پیشرفت کارها و مشکلات احتمالی را مرور کنید.
- مستندات جلسه را برای شفافیت بیشتر ثبت کنید.
• مثال عملی:
در هر جلسه، از شریک منفعل بخواهید که گزارشی از وظایف خود ارائه دهد و پیشنهاداتی برای بهبود روند کار مطرح کند.
۵. تفویض تدریجی وظایف به شریک منفعل
• چرا مهم است؟
مشارکت تدریجی باعث میشود شریک منفعل بهمرور به نقش خود عادت کند و فعالتر شود.
• چگونه انجام دهیم؟
- وظایف کوچک و قابل مدیریت به شریک منفعل واگذار کنید.
- پس از انجام موفقیتآمیز این وظایف، مسئولیتهای بزرگتر به او محول کنید.
- پیشرفت او را ارزیابی کرده و بازخوردهای سازنده ارائه دهید.
• مثال عملی:
ابتدا از شریک منفعل بخواهید مسئولیت هماهنگی جلسات با مشتریان را بر عهده بگیرد و سپس نقش بزرگتری در مذاکرات ایفا کند.
۶. تنظیم قرارداد یا بازنگری در قرارداد موجود
• چرا مهم است؟
یک قرارداد شفاف میتواند نقشها، مسئولیتها و سهم هر شریک را بهوضوح مشخص کند و از سوءتفاهم جلوگیری کند.
• چگونه انجام دهیم؟
- قرارداد را با همکاری هر دو شریک بازنگری کنید.
- نقشها، وظایف و معیارهای ارزیابی مشارکت را بهصورت دقیق در قرارداد درج کنید.
- در صورت نیاز، از یک مشاور حقوقی کمک بگیرید.
• مثال عملی:
در قرارداد ذکر کنید که شریک منفعل باید حداقل ۲۰ ساعت در ماه در امور اجرایی مشارکت کند.
۷. استفاده از واسطه در زمان بروز تعارض
• چرا مهم است؟
گاهی شرکا نمیتوانند بدون کمک یک شخص ثالث، تعارضهای خود را حل کنند.
• چگونه انجام دهیم؟
- یک مشاور یا واسطه بیطرف را برای مدیریت تعارضها انتخاب کنید.
- فرآیند حل تعارض را بهطور شفاف در قرارداد مشخص کنید.
- جلسات حل تعارض را بهصورت منظم و سازنده برگزار کنید.
• مثال عملی:
در زمان بروز اختلاف، از یک متخصص مدیریت شراکت یا روانشناس سازمانی کمک بگیرید.
۸. تعریف اهداف مشترک و برنامهریزی دقیق
• چرا مهم است؟
وقتی هر دو شریک به یک هدف مشترک متعهد باشند، احتمال بروز تعارض و بیتعهدی کاهش مییابد.
• چگونه انجام دهیم؟
- اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را بهصورت مشترک تعریف کنید.
- برنامهای دقیق برای دستیابی به این اهداف تدوین کنید.
- هر دو شریک را مسئول پیشرفت در دستیابی به اهداف کنید.
• مثال عملی:
اگر هدف شما افزایش ۲۰ درصدی درآمد است، برای هر شریک وظایف مشخصی تعیین کنید که به تحقق این هدف کمک کند.
نتیجهگیری این بخش:
برقراری تعادل در شراکت بین شریک فعال و شریک منفعل نیازمند شفافیت، ارتباطات مؤثر و تقسیم مسئولیتهای عادلانه است. اگر هر دو طرف به این اصول متعهد باشند، میتوانند این تفاوتها را به یک فرصت برای رشد تبدیل کنند. این نکات برای موفقیت در شراکت فرد فعال و منفعل بسیار کلیدی هستند.
چگونه شراکت خود را به تعادل برسانیم؟
شراکت فرد فعال و منفعل، اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند به یک رابطه فرسایشی و پرتنش تبدیل شود. در چنین شرایطی، تفاوت در میزان مشارکت و انگیزه میان شرکا ممکن است باعث ناامیدی، سردی رابطه و در نهایت شکست همکاری شود.
اما اگر هر دو طرف در شراکت فرد فعال و منفعل به اصولی مانند شفافیت، همکاری و تعهد متقابل پایبند باشند، این تفاوتها نهتنها به یک چالش تبدیل نمیشوند، بلکه میتوانند به فرصتی برای تقویت ارتباط و رشد بلندمدت شراکت تبدیل شوند.
پیام نهایی برای شریک فعال:
شما ستون اصلی این شراکت هستید، اما به یاد داشته باشید که تحمل بار بیش از حد مسئولیتها میتواند به خستگی و ناامیدی منجر شود. شفافیت در تقسیم وظایف، تفویض مسئولیتها و ایجاد فرصتهای رشد برای شریک منفعل، میتواند فشار روی شما را کاهش دهد و شراکت را متعادلتر کند.
پیام نهایی برای شریک منفعل:
نقش شما در این شراکت مهم است، حتی اگر گاهی احساس کنید کماهمیت هستید. تلاش کنید با یادگیری مهارتهای جدید، مشارکت بیشتر و پذیرش مسئولیتهای بیشتر، نقشی فعالتر در شراکت داشته باشید. این کار نه تنها به پیشرفت شراکت کمک میکند، بلکه جایگاه شما را نیز تقویت میکند.
نتیجهگیری:
اگر شما درگیر شراکتی هستید که بار اصلی آن بر دوش شماست، این مقاله به شما کمک میکند تا از زاویهای تازه به موضوع نگاه کنید. با درک دلایل پشت رفتار شریک منفعل و استفاده از راهکارهای پیشنهادی، میتوانید بهجای ناامیدی یا قطع همکاری، راهی برای تعادل، مشارکت مؤثر و موفقیت بلندمدت شراکتتان پیدا کنید. در این مسیر، استفاده از ابزارهایی مانند کاسب یار میتواند نقش مؤثری در ساماندهی بهتر امور شراکتی و تصمیمگیریهای هوشمندانهتر ایفا کند.
دعوت به اقدام
همین امروز با شریکتان جلسهای برگزار کنید و درباره نقشها، مسئولیتها و اهداف شراکت صحبت کنید. اگر اختلافنظری وجود دارد، آن را شفافسازی کنید و با هم راهحلی پیدا کنید. به یاد داشته باشید که یک شراکت موفق، بر پایه همکاری، شفافیت و احترام متقابل بنا میشود.
آشنایی با الزامات مالیاتی شراکتها (منبع بینالمللی)
اگر در حال راهاندازی یک شراکت تجاری هستید یا قصد دارید ساختار شراکت فعلی خود را بهبود دهید، آگاهی از الزامات مالیاتی میتواند نقش کلیدی در موفقیت و شفافیت مالی کسبوکار شما ایفا کند. سازمان امور مالیاتی آمریکا (IRS) در صفحهای جامع، اطلاعاتی کاربردی درباره نحوه گزارش درآمد، سود، زیان و کسریهای مالی در ساختارهای شراکتی ارائه میدهد. با اینکه این منبع برای قوانین مالیاتی آمریکا تدوین شده، اما اگر با ساختارهای بینالمللی یا مشابه در ایران آشنا هستید، میتواند دیدی دقیق و حرفهای نسبت به نحوه تنظیم مسئولیتهای مالی و قانونی در شراکتها به شما بدهد. این مرجع برای مدیران، حسابداران و شرکای تجاری میتواند بسیار الهامبخش و راهگشا باشد.
سوالات متداول
۱. اگر شریک منفعل علاقهای به درگیر شدن در کارها ندارد، آیا ادامه شراکت منطقی است؟
ادامه شراکت بستگی به اهداف مشترک، قرارداد موجود و میزان انعطافپذیری طرفین دارد. اگر امکان مذاکره، تقسیم مجدد وظایف یا تنظیم سهم سود بر اساس مشارکت وجود داشته باشد، شراکت میتواند اصلاح شود. در غیر این صورت، بهتر است از یک مشاور حرفهای برای تصمیمگیری کمک بگیرید.
۲. چطور میتوانم بدون ایجاد تنش، وظایف بیشتری به شریک منفعل محول کنم؟
تفویض تدریجی مسئولیتها بهترین روش است. ابتدا وظایف کوچک و مشخصی را پیشنهاد دهید که با توانمندیهای شریک منفعل همخوانی دارد. بازخورد مثبت و حمایت در این مسیر بسیار مؤثر خواهد بود. همچنین ایجاد حس مشارکت و اهمیت نقش او در پیشرفت شراکت، انگیزهبخش است.
۳. آیا بهتر است سهم سود را از ابتدا بر اساس مشارکت تعیین کنیم؟
بله، تعیین سهم سود متناسب با میزان مشارکت یکی از مهمترین عوامل جلوگیری از تعارض است. اگر در ابتدای شراکت این موضوع مشخص نشده، میتوان با توافق جدید و بر اساس معیارهای شفاف (مانند ساعات کاری، مسئولیتها و دستاوردها) آن را بازنگری کرد. در صورت نیاز، قرارداد را بهروزرسانی کنید تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود.